کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: کتاب


معرفی کتب تحریفی ( تحریفات عاشورا )

موضوع : امام حسین (ع)
ناشر : برگرفته از کتاب پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا
انتشارات :

روضه‌های غلط و تحریفات عاشورا: ریشه‌ روضه‌های غلط از كجاست و چطور می‌شود روضه نادرست به عنوان مقتل شناخته می‌شود؟ بی‌شک اوّلین تحریف گران واقعه عاشورا، بنی امیه و عُمّال دست نشانده آنها بودند که به منظور انحـراف ذهن مردم و کمرنـگ جلوه دادن جنایات یزید؛ دست به تحریف حقایق و جعل احادیث زدند؛ کاری که در مورد علی هم انجام دادند. برای نمونه ابن ابی‌الحدید در کتاب شرح نهج البـلاغه می‌نویسد: بعد از جعل احـادیث فراوان در منقبت عثمان؛ معاویه برای حکّامش نوشت: نقل فضائل برای عثمان به حدّ کافی هست، اکنون از مردم بخواهید که در بارۀ ابوبـکر و عمر و دیگر اصحاب؛ به غیر از علی  فضایـل روایت کنند و نیک بنگرید که هر فضیلتی که برای علی روایت شده، بهتر از آن را برای ابوبکر و عمر نقل کنید و این چـشم مـرا روشن می‌کند و ... «۱» از همین روست که ابن ‌خلدون در تاریخش سعی کرده است معاویه و یزید را منزّه از هر خطایی بداند و سیدالشهداء را مقصّر جلوه بدهد و بعد‌ها ابن‌عربی هم به شیوه‌ای دیگر همان راه را پیموده و می‌نویسد: حسین در حقیقت به شمشیر جدّش کشته شد! زیرا که بر امام زمانش خروج کرد.«۲» امّـا جدای از کینه ورزی‌های دشمنـان و تاریخ نویسان مزدور که بیشتر به اسلام خلافتی معتقد بودند تا اسلام امـامتی؛ و در صدد انحـراف در علت قیـام، فلسفه و اهداف انقلاب عاشورا و تبّری یزید بودند؛ در طول تاریخ تحریفات لفظی هم روی داده است که شیوه و دلایل چند مورد آن را بازگو می‌کنیم:
۱ـ گاهی در ترجمه‌های کتب عربی سهواً اشتباهاتی صورت می‌گیرد؛ مثل بحث ساعت شهادت امام u در ترجمه بحارالأنوار که توضیح دادیم؛ یا لگد کوب شدن بدن حضرت قاسم در جلاء العیون که آیت الله شعرانی در حاشیه نفس المهموم (صفحه ۲۸۰) می‌نویسد که علاّمه مجلسی در ترجمه تاریخ طبری اشتباه کرده است.
۲ـ زمانی برداشت‌های غلط از کتب مرجع به تحریف می‌انجامد؛ مثل موضوع زنده بودن علی اکبر در لحظه‌ای که سیدالشهداء به بالینشان آمدند که در کتاب ناسخ التّواریخ آمده و مستند شده به بحارالأنوار در صورتی که چنانچه گذشت در بحارالأنوار نیست.
۳ ـدر بعضی از کتب ترجمه، بعضی از مترجمان محترم؛ مطالبی را از کتب دیگر برکتاب می‌افزایند؛ مانند ترجمه مُثیرُالأحْزان و بعضی از ترجمه‌های لهوف. در این‌گونه موارد غالباً سعی شده با علائمی به خواننده تذکّر دهند که این موضوع در اصل کتاب نیست و سند آن را هم ارائه می‌دهند؛ امّا گاهی نیز این موضوع رعایت نشده است. برای مثال در ترجمه مُثیرُالأحْـزان در موضوع رسیدن امام سجّـاد و جابر به کربلا، سخنانی از زبان امام سجّادu نقل شده که در اصل کتاب عربی مُثیرُالأحْزان نیست و متأسّفانه مترجم هم اعلام نکرده این مطلب را از کدام کتاب آورده است و من در هیچ کتابی برایش سندی پیدا نکردم و احتمالاً کلام خود متـرجم باشد. و یا اینکه در ترجمه لهوف ( ترجمه میر ابوطالبی) و ترجمه الفتوح ( مستوفی هروی) روایت دوّم شهادت علی اصغر را نیز ذکر کرده‌اند. هر چند این روایت نیز معتبر است امّا در لهوف و الفتوح نیامده است. در این‌گونه موارد، خواننده که دسترسی به متن عربی کتاب ندارد، ممکن است به غلط این موضوع را مربوط به آن کتاب مرجع بداند و همین موضوع درکتاب دیگری ذکر شود که متأسّفانه مواردی چنین شده است. گاهی مواقع نیز در ترجمه‌ها به جهت اختصار، مطالبی را حذف می‌کنند مانند ترجمه کتاب الفتوح که موجب انحراف ذهن خواننده می‌گردد.
۴ـ روضه‌ای در قالب زبان‌حال یا حدس و گمان درکتابی آمده است ـ  همچون مواردی که ما در این کتاب آوردیم ـ سپس در انتقال به کتب دیگر با بی دقّتی و حذف بعضی از کلمات، آن زبان‌حال به روضه یا مقتل تبدیل شده است! به عنوان مثال در بحث دیدار امام با عُمَرِبنِ سَعد در هفتم مُحرّم، طبری در قرن سوّم سخن این دو را با عبارت « وَ تُحَدِّثَ النّاسَ فِیما بَینَهُما، ظَنّا یظُنُونَه اَن حُسَینَا قال .... » بر اساس حدس و گمان مردم نقل می‌کندهمچنان‌که درکتب البدایة والنهایة، تجارب الاُمم و کامل ابن اثیر نیز؛ حدس و گـمان مردم عنوان شده امّا در بعضی از کتب سـده‌های بعدی با استناد به این کتب، این سخنان را به عنوان عین کلام امام نقل کرده‌اند!  در اینجا  تأکید می‌کنیم که زبان‌حال باید دارای پنج ویژگی باشد: الف . باید تأکید و تصریح کنیم که این سخن، زبان‌حال است و زبان قال و مقتل نیست. ب . نباید سخنی گفت که مغایر جایگاه و شأن و منزلت اهل بیت باشد. ج . زبان‌حال نباید مغایر سخنان اهل بیت در مقاتل باشد. د. مغایر مطالب کتب معتبر، احکام شرع و باورهای دینی مردم نباشد. هـ . امکان وقوع آن حادثه یاکلام وجود داشته باشد.
۵ـ کتب غیر مستند که دو بخش‌ تقسیم می‌شوند:
 
الف . کتب یک قرن اخیر: متأسّفانه در یک قرن گذشته درکنار کتب مستند و معتبر، کتاب‌های غیر مستند فراوانی نیز در زمینه وقایع کربلا نوشته شده و بعضی از خوانندگان هم فکر می‌کنند تمام مطالب آن‌ها صحیح است. کتابی که در مورد موضوعی بعد از ۱۲۰۰ یا ۱۳۰۰ سال نوشته شده، بی‌اینکه هیچ استناد تاریخی به کتب قدیمی‌تر یا مراجع ذیصلاح داشته باشد، فاقد اعتبار است. وقتی کتب بزرگانی همچون شیخ صدوق در أمالی، سید بن طاوس در لهوف و اقبال الأعمال، علاّمه مجلسی در بحارالأنوار و جلاء العیون، حاج شیخ عبّاس قمی در منتهی الآمال و نفس المهموم، علاّمه بیرجندی در کبریت احمر و ... را مطالعه می‌کنیم می‌بینیم، این بزرگواران با اینکه دارای جایگاه ویژه‌ای در علم و امام شناسی هستند و گفتارشان برای بسیاری حجّت است، باز مطالب کتاب‌هایشان را مستند کرده‌اند به کتب قدیمی‌تر، هر چند در زمان تألیف این کتاب‌ها احتمالاً رایج نبوده که شماره صفحه را هم اعلام کنند. ما در این بخش به معرّفی این کتاب‌ها نمی‌پردازیم و فقط به ذکر این توصیه بسنده می‌کنیم که در هنگام مواجهه و مطالعه این کتاب‌ها به سه نکته؛ توجّه ویژه داشته باشید: ۱ـ هیچ مطلبی از هیچ کتابی بی‌سند پذیرفته نیست. ۲ـ مآخذ و استنادات باید ازکتاب‌های دسته اوّل تاریخی یا حدّ اقل کتب معتبر باشد ۳ـ  اگر مآخذ آن‌ها جزء کتاب‌های ضعیفی که در بخش بعدی معرّفی می‌کنیم بود؛ به آن اطمینان نکنید مگر آن‌که این مطلب را در کتاب معتبر دیگری هم مطالعه کنید.
 
ب . کتب سده‌های قبل: خوشبختانه از زمان نگارش اوّلین مقتل سیدالشهداء  در اوایل قرن دوّم تا قرن ششم هجری، مقاتل از تحریف مصون مانده است ـ جدای از کینه ورزی‌های عُمّال دست نشانده بنی امیه ـ و از قرن ششم به بعد کتب تحریفی و جعلی، آرام آرام وارد عرصه شد و از قرن دهم به بعد شتاب گرفت. این روند طی چند قرن بعدی چنان گسترشی داشت که هم اکنون حجم مطالب تحریف شده؛ شاید چندین برابر مقتل صحیح سیدالشهداء باشد. ما در مآخذمان سه کتاب ناسخ التّواریخ، دمعة الساکبه و مهیج الأحزان را مورد بررسی دقیق قرار دادیم و در متن این کتاب، اکثر موارد بی‌سند و غلط کتب فوق را برای شما معرّفی کردیم. سخن در این زمینه بسیار است و ما قصد ورود به آن را نداریم؛ پس بی‌هیچ کلام دیگری به معرّفی چند نمونه دیگر از این کتاب‌ها می‌پردازیم، امّا قبل از آن لازم است دو نکته مهمّ را متذکّر شویم:  الف . معرّفی این کتاب‌ها به آن معنا نیست که صد در صد مطالب این کتاب‌ها غلط و دروغ است بلکه نیم یا بیش از نیمی از مطالب آن‌ها بی‌سند و یا دارای مآخذ ضعیف است، همچنانکه که ما بعضی از روایت‌های صحیح سه کتاب ناسخ التّواریخ، مهیج الأحزان و دمعة الساکبه را استفاده کردیم؛ امّا از آنجا که تشخیص و تفکیک درستی و نادرستی مطالب برای عموم مردم و مدّاحان ممکن نیست و میزان مطالب نادرست این کتابها بیش از مطالب صحیح آن است، ضروریست از استناد به این کتاب‌ها پرهیز نموده و تا مطالب این کتاب‌ها را در کتاب معتبری دیگری ندیدیم به آن اعتماد نکنیمبمطالب ذکر شده فقط در مورد کتاب نام برده شده است (آن هم مستند به نظر علما و اهل فن ) و این اظهار نظر، هیچ ارتباطی با دیگر تألیفات این بزرگواران و جایگاه علمی و همچنین اخلاص شان ندارد. بعضی از این بزرگواران ضمن برخورداری از جایگاه علمی یا فقهی، تألیفات سودمند و ارزشمندی در دیگر زمینه‌ها به یاد گار گذاشته‌اند. من اعتقاد دارم این افراد، قطعاً از مرتبه اخلاص عمل، ارادت به اهل بیت و مدارج علمی از اینجانب برتر بوده‌اند ولیکن متأسّفانه بر اساس آنچه  علما و اهل فن گفته و نوشته‌اند در تدوین و تألیف این کتب به دلیل حسن ظنِّ بیش از حدّ و خوش بینی بی‌جا به بعضی از مآخذی که قابل اعتماد نیستند، اعتماد کرده‌اند  «۳» و به همین دلیل به ناچار و سهواً روایت‌های بی‌سند و یا با سند ضعیف را منتشر کرده‌اند. و امّا این کتب عبارتند از:

۱ـ مقتل الحسین منسوب به ابو مِخْنَف :لُوطِ بْنِ یحیی بْنِ سَعِیدُ بْنِ مِخْنَف بْنِ سُلَیم؛ معروف به ابو مِخْنَف؛ بزرگترین مورّخ عاشوراست که در قرن دوّم می‌زیسته و در سال ۱۵۷ هجری قمری وفات یافته است. ابو مِخْنَف مورد وثوق تمامی علما، اهل فن و مقتل نویسان است به گونه‌ای که در کتب تاریخ طبری، ارشاد، مقاتل الطالبیین، تذکرة الخواص، الفتوح و ... روایت‌های بسیاری از او ذکر شده است. شهرت و اعتبار ابو مِخْنَف سبب شد که بعد از چند قرن از خوش نامی و شهرتش سوء استفاده شود و روایت‌های غلطی را به او نسبت بدهند و کتابی جعلی به نام مقتل الحسین ابو مِخْنَف نوشته و چاپ شود. زمان تألیف این کتاب جعلی به درستی معلوم نیست امّا به قطع و یقین بعد از قرن ششم است؛ زیرا همان گونه که در بحث تعداد کشتگان به دست امام آوردیم؛ در قرن ششم، ابن شهر آشوب رقم ۱۹۵۰ نفر را از این مقتل جعلی نقل می‌کند. متأسّفانه به مرور زمان و گذشت ایام، به دلایل ناشناخته برای ما، مقتل اصلی ابو مِخْنَف نیز از بین می‌رود و شاید اگر روایت‌های منقول از او در کتب تاریخ طبری، ارشاد، مقاتل الطالبیین، تذکرة الخواص و مقتل الحسین هشام بن محمّد( شاگرد ابی مخنف) نبود؛ امروز از مقتل الحسین ابو مخنف فقط نامی باقی مانده بود. مقتل الحسین موجود، منسوب به ابو مِخْنَف و دارای ایرادات فراوانی است و تفاوت‌های فاحشی با روایت‌های صحیح ابو مِخْنَف درکتب شش قرن اوّل دارد؛ برای مثال می‌توان به گزارش شب یازدهم طرمّاح بن عدی اشاره کرد که با گزارش ابی مخنف در تاریخ طبری در تضاد است. از این‌رو همان گونه که شماری از علما و محققین درکتاب‌هایشان  نوشته‌اند، این کتاب مقتل الحسین ابو مِخْنَف نیست و تحریفات فراوانی در آن به نام ابو مِخْنَف نوشته شده است. البته آیت الله محمد هادی یوسفی غروی با انجام تحقیقات علمی ودقیق تمامی گزارش های نقل شده از ابی مخنف را ( نزدیک۱۲۰ گزارش) از چهار کتاب تاریخ طبری، ارشاد، مقاتل الطالبیین و تذکرة الخواص استخراج کرده و در کتابی به نام وقعة الطف گرد آوری نموده که توسط جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به چاپ رسیده است؛ این کتاب توسط آقای جواد سلیمانی ترجمه و با نام نخستین گزارش مستند از نهضت عاشورا توسط مؤسسه پژوهشی امام خمینی قم به چاپ رسیده است. این کتاب را می‌توان مقتل الحسین ابی مخنف دانست؛ از آن جائیکه این کتاب کتابی علمی و تحقیقی است و بر پایه روایت ها و گزارش های معتبر در کتب دسته اول تاریخی تدوین شده است هیچ یک از گزارش های جعلی و دروغ منسوب به ابی مخنف  همچون گزارش طرماح در شب یازدهم، گزارش ورود امام حسین به کربلا و پرسیدن نام‌های مختلف و... در این کتاب ارزشمند نیامده است. ما نیز در این کتاب (پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا) ۱۱۷ گزارش از روایت های ابی مخنف را که در چهار کتاب ارشاد، تاریخ طبری، مقاتل الطالبیین و تذکرةالخواص آمده است را برای شما نقل کرده‌ایم و اسناد آن را به یکی از چهار کتاب فوق الذکر ارجاع داده‌ایم. در واقع کتاب حاضر  در قالب بیش از ۴۵۰ گزارش و روایت مجزا  با اسناد مجزا و معتبر آمده است که تقریباً یک چهارم آن گزارش های ابی مخنف در کتب دسته اول تاریخی است؛ پس اگر بگوئیم این کتاب را هم می‌توان به نوعی کتاب مقتل الحسین ابی مخنف دانست حرف بی ربط و گزافی نگفته‌ایم  «۴»
۲ـ نور العین فی مَشهدِ الحُسین: نویسنده این کتاب نیز همچون مقتل منسوب به ابو مِخْنَف معلوم نیست و آن را منسوب به ابراهیم بن محمّدبن ابراهیم شافعی معروف به ابو اسحاق اسفراینی می‌دانند. هر چند سردرودی در صفحه ۱۷۲ کتابش سال چاپ نورالعین را ۱۲۹۸ هجری قمری در کشور مصر تعیین کرده است امّا به نظر می‌رسد پیش از این باشد؛ زیرا مرحوم بهبهانی در سال ۱۲۸۵ هجری قمری در دمعة الساکبه از این کتاب بهره برده است! امّا قطعاً تألیف کتاب بعد از قرن نهم است و هیچ یک از مطالبش مستند نیست و نویسنده گمنام آن مطالبش را فقط با عبارت « قال الراوی » آغاز کرده است. یکی از دلایل مهمّ در اثبات جعلی بودن این کتاب؛ به قول علاّمه سید عبدالعزیز طباطبایی در کتاب اهل بیت فی مکتبه العربیه، شیوه نگارش آن است که اصلاً با شیوه رایج در قرن پنجم سازگاری ندارد. دلیل دوّم اینکه در کتاب مذکور،گزارش بردن سر مطهّر امام به مصر و دفن آن در قاهره و ساختن بنایی برای آن مطرح شده است. جاعل کتاب آنقدر در جعل کتاب بی‌توجّه بوده که ندانسته ساخت این بنا ۱۳۰ سال بعد از وفات اسفراینی رخ داده است. از همین روست که آیت الله قاضی طباطبایی در کتاب تحقیق در باره اوّل اربعین می‌نویسد: این کتاب پر از دروغ است و به همین دلیل بسیاری از بزرگان و اهل فن در کتب خود  این کتاب را نوشتة اسفراینی ندانسته و مطالبش را دروغ و تحریفی می‌دانند «۵»

از قرن‌ ششم تا اوایل قرن دهم (۹۰۸ هجری قمری ) تحریف‌ها و روایت‌های دروغ کم‌کم در بعضی از مجالس و گاهی در بعضی کتب راه پیدا کرد؛ امّا در این قرون نیز حجم بالای روایت‌های صحیح چنان بود که عرصه‌ای برای جولان تحریفات و دروغ پردازی‌ها باقی نمی‌گذاشت؛ لیکن این وضع چندان دوام نیاورد و متأسّفانه بعد از قرن دهم، موج تحریف وقایع و دروغ پردازی چنان گسترش یافت که دیگر هر کسی را یارای جلو گیری از آن نبود و نیست. حتّی وقتی بزرگانی همچون آیت الله محدّث نوری و علاّمه شهید مطهّری، علاّمه بیرجندی، شیخ عباس قمی، شیخ حُرّ عاملی، آیت الله قاضی و دیگران به اتکای یک عمر مطالعه و استخوان خرد کردن در این راه و یا یگ گروه بزرگ همچون گروه محققین مقتل جامع و گروه محققین مقتل امام حسین بعد از چند سال تحقیق و بررسی‌های گسترده این روضه‌های تحریفی را مشخّص و معرّفی می‌کنند، بعضی از افراد که دیگر نمی‌توانیم آن‌ها را افراد بی‌اطلاع بدانیم و بنامیم، بلکه احتمالاً بیشتر مغرض هستند تا بی‌اطلاع،  عنوان می‌کنند که فلان عالم مگر تمام مقاتل این چهارده قرن را خوانده است که اعلام می‌کند این روضه نادرست است و خواسته یا ناخواسته؛ با نیت خیر یا نیت شرّ؛ علما و محققین را زیر سؤال می‌برند؛ که در پاسخ این عزیزان باید گفت: اولاً اینکه برای پی بردن به درستی و نادرستی مطالب، نیاز نیست تمام مقاتل عالم را بخوانید! راه‌های مختلفی برای تشخیص هست که من و شما عِلم آن را نداریم؛ بزرگان و علمای دین دارند! که از آن جمله می‌توان به مغایرت روضه‌های تحریفی با روایات صحیح در کتب معتبر و مرجع و همچنین مغایرت با احادیث ائمّه و آیات قرآن اشاره کرد. نوع و ساختار جملات بکار برده شده و همچنین نوع استناد دادن‌ها در این‌گونه موارد نیز همچنان‌که محدّث نوری و آیت الله قاضی فرموده‌اند؛ خود معرّف بی‌استنادی است. اوّلین راویان این تحریف‌ها نیز مشخص است چه کسانی و در چه جایگاهی هستند! ( موارد و راه‌های دیگری نیز برای تشخیص درستی و نادرستی مطالب هست که از آن جمله میتوان به مواردی همچون۱ـ درمنابع دسته اول آمده یا نه.( قرن اول تا قرن هفتم) ۲ ـ در کتب مرجع مستند شده یانه (سندی ارائه شده یا کتاب یا سلسله افراد راویان حدیث) ۳ـ نویسنده این کتاب ثقه هست یاخیر  ۴ ـ مغایرت با آیات قرآن نداشته باشد ۵ ـ مغایر شأن و مقام اهل بیت نباشد ۶ـ کتابی که به آن سند داده شده و یا افرادی که به نقل از آنها گزارشی نقل شده اگر ثقه نیستند اشتهار به دروغ نداشته باشند ۷ ـ این گزارش مفرد است یا خیر ۸ ـ مغایر عقل انسان نباشد ( امری نا ممکن نباشد) ۹ـ مغایر کلام امام ( احادیث دیگر در کتب حدیثی) نباشد ۱۰ـ نویسنده آن کتاب تخصص لازم و همچنین دقت کافی داشته است یا خیر ۱۱ـ مغایر گزارش های دیگر تاریخی است یا خیر( مثلاً جدا شدن اصحاب امام در شب عاشورا به نقل از نورالعین) ۱۲ـ اظهار نظر منفی توسط علما، بزرگان دین و تاریخ دانان در مورد کتاب و یا نویسنده در مورد این کتاب هست یا خیر  اشاره نمود .)  اگر شما داستان چوپان دروغگو را در دوران تحصیلات ابتدائی برای این خوانده‌اید که فقط مدرکی اخذ کنید؛ بنده و امثال بنده از آن پند گرفته‌ایم که از کسی که ده دروغ شنیدیم سخن یازدهم را باور نکنیم یا اینکه دست کم با دید شک به آن بنگریم.
ثانیاً سؤال من از این حضرات این است که به چه استنادی چنین شکّی دارید؟ اصلاً بنا را بر این قرار می‌دهیم که به زعم شما این بزرگواران؛ نه مطالعاتشان به حدّ کافی بوده و نه علم تشخیص تحریفات را دارند، شما که خوانده‌اید؛ سندش را اعلام کنید، بگویید این مطالب در کدام کتابِ تاریخی دست اوّل آمده؟ انتظار نداریم اینگونه افراد همچون ما برای این گزارش ها ۱۰ تا ۲۰ سند معتبر ارائه دهند؛ لاقل فقط یک سند از کتب قرن اول تا نهم ارائه نمایند. آیا عقل حکم نمی‌کند در مورد چیزی که در درستی و نادرستی آن شبهه وارد است؛ سند معتبر و قابل قبول پیدا کنید؟! شیوة غلط و خطرناکی که اینگونه افراد برای رسیدن به مقاصد نامعلومشان برگزیده‌اند؛ عرصه‌ای را باز می‌کند که بعضی از افراد برای بازارگرمی و ... در مجالس، هرآنچه خواستند بگویند و وقتی با سؤال و اعتراض علمـا و اهل فن مواجه شدند؛ با توسّل به چنین سفسطـه‌ای که: « مگر شما تمام مقاتل این چهارده قرن را خوانده‌اید که ... » از زیر بار مسؤلیتِ تدلیس و تحریف سخن امام، شانه خالی کنند و از پاسخگویی بگریزند! مَثَل این حضرات، مَثَل آن آدم رند وکلاّشی است که در جائی ایستاده بود و می‌گفت اینجایی‌که من ایستادم وسط زمین است، اگر شک دارید متر بیاورید کره زمین را متر کنیم.
متأسّفانه بعد از قرن دهم این تهاجم چنان گسترده و فراگیر شد که حتّی هدف از بازگو کردن زندگانی اهل بیت را هم تغییر داد که اسامی کتاب‌های نوشته شده  بعد از قرن دهم نشانگر آن است. پیش از این اسامی کتاب‌ها « الأرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، مقتل الحسین، اللهوف علی قتلی الطفوف، تاریخ ا لامم و الملوک، اثبات الوصیة للامام علی بن ابی طالب، مُرُوجُ الذَّهَب و معادن الجواهر، شرح الأخبار فی فضائل الائمة الاطهار، اعلام الوری بأعلام الهدی، تذکرة الخواص من الامة بذکر خصایص الائمة، کشفُ الغُمَّة فی معرفة الائمة و ... » خود نشانگر بیان حقیقت تاریخ و لزوم شناخت و معرفت اهل بیت بود؛ امّـا اسامی کتب بعدی « مخزن البکا، بحرالبکا، مجری البکا، امواج البکا، طریق البکا، منبع البکا، ریاض البکا، عین البکا، عمان البکا، لب عین البکا، طوفان البکا، کنز الباکین، مصباح البکا، مناهل البکا، منازل البکا، بحرغم، داستان غم، قصّه غم، روضة الشهداء، روضة الخواص، عین الدموع، بحرالدموع، فیض الدموع، الدمعة الـساکبه، ریاض الأحـزان، مـهیـج الأحزان و... «۶» نشانگر انحراف در مقصد است که این انحراف حتّی در انتخاب اسم کتاب هم تأثیر گذاشته است. کتاب‌های تحریفی بعدی در چنین فضایی بر دین و باورهای مردم تاخته‌اند و بعضی از عوام را فریفته‌اند.
۳ـ روضة الشهداء: مرحوم کمال الدین ملا حسین بن علی بن واعظ کاشفی در سال ۹۰۸ هجری قمری کتابی در شرح زندگانی انبیاء از حضرت آدم تا خاتم و زندگانی ائمّه نوشت که بیش از نیمی از آن را به زندگانی امام حسین اختصاص داد. بدون هیچ توضیحی فقط ذهن شما خوانندگان گرامی را معطوف به موضوع کتاب می‌کنم؛ شرح زندگانی انبیاء از حضرت آدم تا خاتم و زندگانی ائمّه! تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل. متأسّفانه این کتاب مملوّ از تحریفاتی است که بسیاری از آن‌ها برای اوّلین بار در این کتاب آمده است. دروغ‌هایی همچون عروسی حضرت قاسم، نام ذوالجناح، اسامی افراد جعلی و جدید، تعداد بی‌شمار لشکرعُمَرِبنِ سَعد و مقتولین به دست سیدالشهداء، حضرت عبّاس و دیگر شهدا، و ...  «۷»
با مطالعه این کتاب به راحتی می‌توان فهمید که هدف مرحوم کاشفی فقط گریاندن مردم بوده و برای نیل به این هدف از هر شیوه‌ای همچون تحریف، دروغ پردازی، داستان سرایی و کوچک و خوارکردن اهل بیت استفاده کرده است و البته فکر خلاّق، نگارش شیوا و طبع شاعرانه‌اش او را بسیار کمک کرده است! از آنجا كه چند سال بعد از  تألیف روضة الشهداء صفویان به قدرت رسیدند و مراسم سوگواری سیدالشهداء، فراگیرتر و گسترده‌تر برگزار می‌شد و از طرفی قبل از آن هم كتاب‌‌‌هایی مثل ارشاد،تاریخ طبری، اَنْسابُ الاَشْراف، الطَّبَقاتُ الْکُبْری، اَلْبِدْءُ وَالتّاریخ، تَسْمِیةُ مَنْ قُتِلَ مَع الحُسَینِ، اِثْباتُ الْوَصیة، مَناقِبِ آلِ ابیطالب، تَذْکِرَةُ الْخَواص، اِعْلامُ الْوَری، شَرْحُ الأخْبار، کَشْفُ الغُمَّة، أَلْبِدایةُ وَالنَّهایة، رَوْضَةُ الْواعِظین    الفتوح، مقتل خوارزمی، لهوف، مُثیرُالأحْزان،و ... عربی بوده و هنوز ترجمه نشده بودند،  این کتاب با استقبال شدید روبه‌ رو شد و در اکثر مجالس عزاداری امام حسینu این کتاب خوانده می‌شد و از آن پس مجالس سوگواری، روضه خوانی نام گرفت! چرا كه مدّاح‌ها از روی این كتاب (روضة الشهداء) برای مردم مقتل می‌‌خواندند. آیت الله شعرانی در صفحه۲۸۳ ترجمه نفس المهموم، ملاحسین کاشفی را عالمی متبحّر دانسته و می‌نویسد: در زمان او در شهر هرات آن قدر کتاب ادب و تاریخ بوده که در هیچ وقت دیگر نبوده است ...؛ امّا همان گونه که در صفحه ۱/۱۱۷ مقتل جامع هم آمده است بحث بر روی وجود منابع در شهر هرات و دسترسی کاشفی به این کتب نیست؛  بلکه ‌اشکـال وارده بر کـاشفی این است که در بیشتر موارد، سندی ارائه نکرده و کتاب او پر است از استنادهایی همچون« اهل تاریخ آورده‌اند؛ در بعضی کتب آمده؛ راوی گوید؛ در بعضی تفاسیرآمده؛ آورده‌اندکه؛ در بعضی تواریخ آمده؛ راویان معتبر آورده‌اند »  و در موارد معدودی هم که سند داده است، کتاب‌هایی است بی‌نام و نشان و یا غیر تاریخی! برای نمونه کاشفی در بعضی از موارد مطالبش را به کتاب مقتل ابوالمفاخر رازی استناد داده است. این کتاب مقتل نیست، بلکه کتاب شعر است و همگان می‌دانند درکتاب شعر، اوّلاً سندی ارائه نمی‌شود؛ در ثانی نود درصد اشعار زبان‌حال است و کمتر به اصل مقتل می‌پردازند! ثالثا غالبا در اشعار اغراق گوئی بیش ازحدّ است، و به همین دلیل گفته‌اند:              

 در شعر مپیچ و در فن او             چون اکذب اوست، احسن او
 برای اثبات این سخن به کتب شعری که هم اکنون در دسترس همگان است، مراجعه فرمایید. برای نمونه مثالی از فردوسی می‌آوریم:                                   یکی خیمه افراشت در بیستون            که شد بیستون، سنگ زیر ستون
 یعنی کوه بیستون با آن بزرگی، سنگ زیر ستون خیمه بوده، شما  محاسبه کنید که آن خیمه چقدر بزرگ و رویائی بوده!  مرحوم کاشفی در بعضی موارد هم به کتاب نورالائمّه  استناد داده است. ( همانگونه که در صفحه ۵۵ جلد اول مقتل جامع هم آمده است؛ گفته می‌شود مقتل نورالأئمه ترجمه مقتل الحسین خوارزمی است؛ ولیکن صحیح نیست زیرا تفاوتهای فراوانی با اصل کتاب عربی مقتل الحسین خوارزمی دارد پس به درستی معلوم نیست که نویسنده این کتاب کیست و نمی‌توان گفت این کتاب ترجمه مقتل الحسین خوارزمی است.)سوّمین دلیل تحریفی بودن روضة الشهداء، نوع مطالب آن است که هم مغایرکتب سده‌های قبل است و هم از نظر عقلی و نقلی با هیچ عقل سلیمی پذیرفتنی نیست! برای نمونه ارقام نجومی و باور نکردنی لشکریان دشمن و کشتگان به دست سیدالشهداء، حضرت عبّاس و دیگر شهدا، از این دست جعلیات است! چهارمین دلیل تحریفی بودن روضة الشهداء، اسامی ذکر شده و راویان مرحوم کاشفی است. وقتی منابع تاریخی، روائی و فقهی قرن اوّل تا نهم را بررسی می‌کنیم؛ صدها بار با اسامی افرادی همچون: حمید بن مسلم، سهل بن سعد ساعدی، عوانة بن حکم، فرزدق، هشام کلبی، ابی مخنف و ... که نامشان درکتب معتبر آمده است؛ برخورد می‌کنیم، اما اسامی که در روضة الشهداء آمده در هیچ جای دیگر نیست.  مرحوم ملا عبدالله افندی کتاب شناس بزرگ شیعی در قرن دوازدهم درکتاب ریاضُ العُلَما وَحیاضُ الفُضَلاء (۲/۱۹۰) مطالب مستندی در نقد و ردّ مآخذ روضة الشهداء نوشته است که بسیار حائز اهمیت و قابل توجّه است! علیرغم دفاع غیر منطقی آیت الله شعرانی از کاشفی؛ بسیاری از بزرگان دین، پـژوهشگران، تاریخ دانان و محقـقین درکتب خود، ضمن بازگو کردن موارد تحریفی روضة الشهداء، این کتاب را تحریفی و پر از دروغ معرّفی کرده‌اند.«۸»همچنان‌که بعضی دیگر از علما به طور غیر مستقیم آن را نامعتبر معرفی کرده‌اند. «۹»
۴ـ المُنتَخَب فی جَمیع المَراثی و الخُطَب (منتخب طُریحی): مرحوم فخرالدین بن محمّد بن علی طُریحی نجفی از علمای قرن یازدهم است (۹۷۹ـ ۱۰۸۵ هجری قمری ) که متأسّفانه در نگارش المنتخب بر خلاف سایر تألیفاتش به معتبر بودن مآخذ آن توجّه نکرده است! از این‌رو همان گونه که در مقتل جامع نیز تصریح شده است، اکثر روایت‌‌های غلط، دروغ‌ها و تحریفات روضة الشهداء را در کتابش آورده است. کتاب طُریحی، روند تحریفی را که کاشفی آغاز کرده بود؛ دو چندان کرد؛ زیرا عدّه‌ای تکرار این دروغ‌ها در المنتخب را دلیلی بر صحّت آن فرض کردند و شمار دیگری که از هجمه مقابله علما با تحریفات روضة الشهداء آگاه بودند؛ برای فرار از پاسخگویی و متّهم نشدن به تحریف، به این کتاب متوسّل شده و می‌شوند! غافل از اینکه بسیاری از علما، اهل فن و پژوهشگران در کتب خود  این کتاب را هم به دلیل استفاده گسترده از کتب روضة الشهداء، مقتل منسوب به ابی مخنف و نورالعین، نامعتبر و تحریف آمیز معرفی کرده‌اند.
۵ ـ تَظَلُّم الزَّهراء مِن اِهراق دِماء آل العَباء: مرحوم رضی بن نبی قزوینی در سال ۱۱۱۸ هجری قمری این کتاب را در یک مقدّمه، سه بخش و یک خاتمه نوشته و در تألیف کتابش در کنار استفاده از کتب معتبر، از کتب نامعتبر مثل نورالعین و منتخب طریحی هم  بهره فراوان برده است و در نتیجه گزارش‌های نادرستی همچون قصّه طَرِمَّاحَ در شام عاشورا، کشته شدن ده هزار نفر به دست امام حسین و ... را نگاشته است؛ به همین دلیل محققین این کتاب را هم جزء کتاب‌های نامعتبر معرّفی کرده‌اند«۱۰» البته در صفحه ۱/۱۲۱ مقتل جامع آمده است: طبق نقل بعضی از علمای ساکن نجف اشرف، مرحوم طُریحی این کتاب را در دوران جوانی، هنگام اقامت در روستای طریح و پیش از ورود به حوزه علمیه و کسب مراحل عالی علمی، نوشته بود و بعدها خود نیز راضی به رونویسی و نشر آن نبود؛ اما دیگر فایده‌ای نداشت و ذاکران آن را رونویسی می‌کردند و جمع آوری آن ممکن نبود. «۱۱»
۶ ـناسخ التّواریخ: مرحوم محمّد تقی سپهر طی سالهای ۱۲۵۸ تا ۱۲۹۷ هجری قمری به دستور محمّد شاه قاجار اقدام به تألیف یک سری کتاب در خصوص زندگی انبیاء و ائمّه کرد که جلد ششم از دورة دوّم آن مختّص زندگانی سیدالشهداست. مرحوم سپهر درگردآوری کتابش سعی کرده از تمامی کتاب‌های سده‌های قبل استفاده کند به همین دلیل بعضی از دروغ‌ها و تحریفات مقتل منسوب به ابی مخنف، روضة الشهداء، منتخب طریحی و نورالعین در این کتاب راه یافته است. چنانچه بعضی از موارد آن را ما در متن کتاب نقد کردیم.( البته نسخه مورد بررسی ما، اصلاح و بازنویسی شده ناسخ التّواریخ بود که بسیاری از تحریفات در این نسخه حذف شده است.) از همین رو شماری از علما و محققین کشور  ناسخ التّواریخ را نیز جزء منابع ضعیف معرّفی کرده‌اند.«۱۲»

 ۷ـ اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات ( اسرار الشهادة): مرحوم ملا آقا بن عابدبن رمضان بن زاهدبن شیروانی دربندی معروف به فاضل دربندی با وجودی که از دل سوخته گان، مخلصین و شیفتگان حضرت اباعبدالله الحسین بوده، امّا در سال ۱۲۷۲ هجری قمری با تألیف این کتاب، گوی سبقت را از تمام داستان سرایان و تحریف کنندگان سده‌های قبل ربود و تمام تحریفات روضة الشهداء و دیگر کتب جعلی را با تفصیل و سوز بیشتری به چاپ رساند! آیت الله محدّث نوری در مورد یکی دیگر از مآخذ اسرارالشهادة می‌نویسد: در ایامی که درکربلا، محضر آیت الله عبدالحسین تهرانی بودیم، مرد عربی جزوه بی ابتدا و انتهایی را برای نظر خواهی محضر ایشان آورد و آیت الله تهرانی پس از مطالعه آن فرمود این جزوه مملوّ از دروغ و تحریف است. محدّث نوری می‌افزاید این جزوه را منتسب به یکی از شاگردان ملا جبل عاملی می‌دانستند؛ ولی آیت الله عبدالحسین تهرانی پس از تحقیق در این خصوص فرمود: در تألیفات آن عالم چنین کتابی نیست! ( لؤلؤ ومرجان ۱۹۰. ) چندی بعد مرحوم فاضل دربندی این جزوه را از آن مرد عرب گرفت و تمام مطالب آن را در کتابش آورد!  مرحوم دربندی به غیر از دروغ پردازی، خرافه آمیزی را نیز در کتابش نهادینه کرد؛ برای نمونه روز عاشورا را ۷۲  ساعت اعلام کرد! شمار لشکریان عُمَرِبنِ سَعد را به یک میلیون و ششصد هزار نفر و تعداد مقتولان به دست امام حسین u را به چهارصد هزار و کشته شدگان به دست حضرت عبّاس را به بیست وپنج هزار نفر افزایش داد و...   جالب است بدانید به گفته محدّث نوری، خود مرحوم فاضل دربندی درکتابش به ضعف مآخذ کتاب و ظهور علامات کذب در این‌گونه روایات اقرار و تصریح کرده است، حال با کدام منطق و با چه نیتی بعضی از خوانندگان و نویسندگان مطالب شان را مستند به این کتاب می‌کنند خدا می‌داند؟! میزان تحریفات مرحوم دربندی آن قدر زیاد بود که بسیاری از علما، محققین و تاریخ شناسان درکتب خود این کتاب را دروغ پرداز و تحریف آمیز معرّفی کردند. با این وجود بعدها فردی به نام میرزا محمّد حسین بن علی اکبر، اسرارالشهادة را ترجمه و به نام انوار السعادة چاپ کرد؛ پس از چندی خود مرحوم فاضل دربندی نیز کتابش را به زبان فارسی باز نویسی کرد و نام سرمایه ایمان و جواهر ایقان را بر آن نهاد.  همچنین طبق آنچه در صفحه بیست مقتل تحقیقی آمده است کتاب دیگری به عنوان مقتل دربندی و با نام سعادات ناصریه به چاپ رسیده است که این کتاب نیز جزء کتب تحریفی است«۱۳»
۸ ـ مُهیج الأحزان و مُوقد النیران فی قُلوبِ اَهل الایمان: نویسنده کتاب مرحوم حسن بن‌ محمّد علی یزدی حائری در مقدّمه مهیج الأحزان گفته؛کتاب را به اصرار دوستان و برای آنکه مجموعه‌ای کامل و خالی از تحریف تدوین شود در سال ۱۲۳۷ هجری قمری  نوشته است؛ امّا به نظر می‌رسد تنها وجه اوّل هدفش؛ یعنی جامع بودن مطالب کتاب را مورد توجّه قرار داده است و به جهت استفاده از منابع مختلف نتوانسته بطور شایسته معتبر بودن روایت‌ها را لحاظ کند؛ چنانچه در صفحات مختلف متن کتاب هم آوردیم، گاه مطالبی بی‌سند یا از کتب نامعتبر ذکر کرده است! از همین رو در بعضی از کتب تحقیقی این کتاب نیز از منابع نامعتبر معرّفی شده است«۱۴»
 ۹ ـمحرق القلوب: مرحوم ملا مهدی نراقی در سال ۱۲۹۷ هجری قمری این کتاب را نگاشته است و در تألیف آن علاوه بر اینکه به کتب غیر معتبر استناد کرده است بسیاری از موارد را نیز بدون سند ذکر کرده و در موارد متعددی گزارشاتی در قالب زبان حال ذکر کرده است که مغایر روایت های صحیح بوده و به هیچ وجه در شأن امام نیست که از آن جمله می‌توان به تبسم علی اصغر بعد از تیر خوردن، اجازه ندادن امام به علی اکبر برای مبارزه، پنهان کردن جسم علی اکبر توسط اسبش و ذوالجناح به دنبال بدن علی اکبر گشتن و ... اشاره کرد. به همین دلیل علما و محققین این کتاب را جزء کتب تحریفی معرفی کرده‌اند .«۱۵»
۱۰ـ الدَّمعَةُ السَّاکبة: نویسنده کتاب؛ مرحوم محمّد باقر بهبهانی در سال ۱۲۸۵ هجری قمری این کتاب را نوشته است. همان گونه که در مقتل جامع آمده است مرحوم بهبهانی از شاگران و مریدان فاضل دربندی بوده و ضمن نقل روایات اسرار الشهادة در کتابش از او با عبارت « قال الفاضل» یاد می‌کند. او درکتابش از منتخب طُریحی نیز بسیار استفاده کرده است. از دیگر مآخذ نامعتبر مرحوم بهبهانی می‌توان به کتب مهیج الأحزان، مقتل منسوب به ابی مخنف، نورالعین، تظلم الزهرا و تفسیر منسوب به امام عسکری اشاره کرد. ما این کتاب را جزو مآخذمان قرار دادیم و برای آشنایی بیشتر خوانندگان؛ بسیاری از روایت‌های ضعیف آن را همچون دو کتاب مهیج الأحزان و ناسخ التّواریخ در متن کتاب برای شما بازگو کردیم. با توجّه به آنچه که گذشت اهل فن و محققین  این کتاب را هم، همچون کتب ذکر شده قبلی معتبر نمی‌دانند «۱۶»
۱۱ـ تَذکِرَةُ الشهداء: مرحوم ملا حبیب الله شریف کـاشانی در سال ۱۳۰۶ هجری قمری کتاب تذکرة الشهداء را نوشت و بر خلاف کتاب‌های دیگرش در مستند بودن مآخذش کم توجّهی کرد؛ از این‌رو مطالب غیر مستندی همچون پاره کردن قنداق توسط طفل شیر خوار، خودداری ذوالجناح از راه رفتن، گرفتن پای اسب توسط سکینه و ... بی‌هیچ سند معتبری درکتاب او راه یافت، از همین رو اهل فن این کتاب را نیز معتبر نمی‌دانند«۱۷»
۱۲ـ مَعالِی السِّبطَین فی اَحوالِ السِّبطین الامامَین الحَسَن و الحُسَین: مرحوم محمّد مهدی حائری مازندرانی از علمای بزرگوار قرن چهاردهم (۱۳۰۰ – ۱۳۸۵ هجری قمری ) این کتاب را در شرح زندگانی امام حسن و امام حسین نوشته؛ امّا بیشتر آن را به زندگانی امام حسین اختصاص داده است. او بر خلاف دیگر تألیفاتش در نوشتن این کتاب به دلیل حسن ظنّ به روایت‌های ضعیف هم اعتماد کرده و توجّه لازم را به معتبر بودن منابعش مبذول نداشته و از منابعی چون روضة الشهداء، منتخب طریحی، اسرار الشهادة، ناسخ  التّواریخ، مقتل منسوب به ابی مخنف و تظلم الزهرا بهره زیادی برده و ناگزیر تحریفات بسیاری را نگاشته است! آیت الله قاضی طباطبایی در کتاب تحقیق در باره اوّل اربعین   می‌نویسد: معالی سبطین از هر جهت؛ چندان قابل اعتماد نیست! مرحوم قاضی ضمن اشاره به مکاتبه‌ای که با او داشته می‌نویسد: او در کتابش صحیح و ضعیف را به هم آمیخته است! از این‌رو اهل فن و محققین همچون آیت الله قاضی در کتب خود  معالی السبطین را معتبر ندانسته و جزء کتب ضعیف معرّفی کرده‌اند.«۱۸»
غیر از کتب یاد شده، کتاب‌های دیگری نیز هستند که به دلیل استفاده از منابع غیر مستند یا جعل روایات؛ مورد نقد و ردّ علما و اهل فن قرار گرفته‌اند.مثلا علاّمه حلّی، آیت الله شعرانی، آیت الله قاضی و دیگر بزرگان ( نفس المهموم ۵۳۳ و تحقیق در باره اول اربعین ۲۷۰تفسیر منسوب به امام عسکری، در صفحه ۱۸۹ لؤلؤ و مرجان کتاب معدن البکا، در صفحات ۳۱ و۲۲۵ کتاب تحقیق در باره اوّل اربعین کتاب طراز المذهب و بحر المصائب و در کتاب تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین (۱۹۲)کتاب جواهر الکلام فی سوانح الأیام تحریفی و غیر معتبر معرفی شده است. همچنین در صفحات ۱۹، ۲۰ و ۲۱ مقتل تحقیقی سیدالشهدا که توسط خانه مداحان اهل بیت به چاپ رسیده است کتب الهدایة الکبری، دلائل الامامة، ینابیع المودة، ریاض الأحزان، اکیل المصائب، عنوان الکلام، ذریعة النجاة، جواهر الکلام، ریاض القدس، الوایع و الحوادث، سحاب رحمت و چند کتاب امروزی دیگر جزء منابع ضعیف و تحریفی معرفی شده است.  کتاب‌های دیگری نیز هست که ما از آن‌ها یاد نمی‌کنیم و تنها این نکته را یاد آور می‌شویم که در مطالعه کتاب‌ها در مرحله اوّل به مآخذ آن توجّه کرده و با این اصل اساسی که: هر کتاب به هر میزانی از کتب نامعتبر یاد شده بهره برده باشد و یا به عباراتی همچون در بعضی مقاتل آمده، مشهور است، بعضی علما می‌گویند و... استناد داده باشد به همان میزان از اعتبار آن کاسته می‌شود و با توجّه به این اصل؛ در مورد هرکتاب قضاوت کنید.
در پایان به عنوان فصل الخطاب و حسن ختام این بحث به فرمایشات مقام عظمای ولایت حضرت آیت الله خامنه ای اشاره می‌کنیم. ایشان در دیدار با روحانیون می فرمایند: در یک کتاب، بعضی مطالب نوشته شده است که دلیلی بر کذب و دروغ بودن آنها نداریم، ممکن است راست باشد؛ ممکن است دروغ باشد. اگر شما آن مطالب را بیان کنید ـ ولو مسلم نیست خلاف واقع باشد ـ و با شنیدن آنها برای مستمعان، نسبت به دین سؤال و مسأله ایجاد می‌شود و اشکال و عقده به وجود می‌آید، نباید آن مطالب را بگویید. حتی اگر سندِ درست هم داشت؛ چون موجب گمراهی و انحراف است، نباید نقل کنید؛ چه رسد به اینکه اغلب این مطالبِ مندرج در بعضی کتابها، سندِ درستی هم ندارد.  «۱۹»

منابع و مصادر:

۱ـ  شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ۴/۶۳؛ تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین ۱۳ـ
 ۲ ـ برای آگاهی بیشتر به صفحات ۱۵ تا ۵۷ تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین و ۱۷ تا ۶۸ تحریف شناسی عاشورا در پرتو امام شناسی مراجعه فرمایید.
 
۳ ـ  سه کتاب مقتل الحسین، نور العین و تفسیر منسوب به امام عسکری که نویسنده‌های آن‌ها معلوم نیست و منسوب به ابو مخنف، اسفراینی و امام عسکری است. دو کتاب روضة الشهداء و اسرار الشهادة هم غالباً مطالبشان غیر مستند و تحریفی است، دیگر کتب نیز بیشتر به دلیل استناد به این پنج کتاب  و یا عدم ارائه سند مورد نقد و ردّ علما قرار گرفته‌اند.
 
۴ـ  منتهی الآمال ۴۹۵؛ کبریت احمر ۳۹۴؛ لؤلؤ ومرجان ۱۷۹؛ تحقیق درباره اوّل اربعین ۶۱ و۲۲۲؛ اربعین الحسینیه ۱۵؛ تأملی در نهضت عاشورا۲۰؛ مقتل جامع ۱/۶۳. توضیحات: مقالات وکتا ب‌های فراوانی به طور مشروح و مستند به اثبات جعلی و تحریفی بودن این کتاب پرداخته‌اند که از آن جمله می‌توان به کتب: ابو مِخْنَف بزرگ‌ترین مورّخ عاشورا ( تألیف سید علی میرشرفی) نقد و بررسی مقاتل( تألیف علی دوانی) و تحریف شناسی و فرهنگ عاشورا ( تألیف سید عبدالمجید ضیایی) اشاره کرد.
۵ ـ  منتهی الآمال ۴۸۳؛ نفس المهموم ۳۳۱؛ اربعین الحسینیه ۱۵؛ تحقیق درباره اوّل اربعین ۶۱ و۲۹۴؛ مقتل امام حسین ۱۷۲؛    اهل البیت فی المکتبة العربیه ۶۵۵؛ تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین ۱۷۲؛ مقتل جامع ۱/۱۳۵؛ مقتل تحقیقی۲۰ . در دو کتاب بایستگی تحریف زدایی از نهضت ( تألیف محمد صادق مزینانی) و تحریف شناسی و فرهنگ عاشورا ( تألیف سید عبدالمجید ضیایی) نیز این کتاب بطور مشروح و مستند دارای تحریفات فراوان معرّفی می‌شود
 
۶ ـ  جهت کسب اطلاعات بیشتر از نویسندگان و سال تألیف این کتب به صفحه ۳۸ کتاب تأملی در نهضت عاشورا مراجعه فرمایید.
 
۷ـ حماسه حسینی۱/۵۵  لؤلؤو مرجان ۱۸۶؛ اربعین الحسینیه ۱۳۸؛ مقتل امام حسین ۱۵؛ نفس المهموم ۳۳۱؛ وقایع الأیام ۴۵۹؛ تأملی در نهضت عاشورا ۳۰۵؛ مقتل جامع ۱/ ۱۱۹. توضیحات: در نفس المهموم و وقایع الأیام فقط موضوع ذوالجناح آمده است.
۸ ـ  اربعین الحسینیه ۱۵؛ تحقیق درباره اوّل اربعین ۶۷؛ قاموس الرجال ۸/۴۶۶؛ فواید المشاهد ۵۱؛ تأملی در نهضت عاشورا ۳۷۱؛ ریاضُ العُلَما وَحیاضُ الفُضَلاء ۲/۱۹۰؛ مقتل امام حسین ۱۵؛ لؤلؤ ومرجان ۱۸۹؛ حماسه حسینی۱/۵۵؛ مقتل جامع ۱/۱۱۶؛ تحریف شناسی عاشورا درپرتو امام شناسی ۴۶؛ تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین ۲۲۰؛ مقتل تحقیقی۲۰. در چهار کتاب: تحریفات و عوامل آن ( تألیف شهید مطهّری) آسیب‌های عزاداری ( تألیف علی آقاجانی) سوء استفاده از عزاداری (تألیف ابراهیم حیدری) نیز در صفحات مختلف به طور مشروح ضمن بررسی و ردّ مطالب ذکر شده در روضة الشهدا؛ این کتاب را تحریفی معرّفی کرده‌اند.
 
۹ ـ  به عنوان مثال علاّمه مجلسی در جلا العیون (۵۶۹)، علاّمه مامقانی در تنقیح المقال (۲/۱۹) و شیخ عباس قمی در صفحه ۴۴۹ منتهی الآمال در خصوص قصّه دامادی حضرت قاسم می‌نویسند این موضوع در کتب معتبر نیامده است در صورتی که این تحریف اوّلین بار در روضة الشهدا آمده است. از این‌رو معلوم می‌گردد این بزرگان نیز همچون بسیاری از علما ی دیگر، روضة الشهدا را معتبر نمی‌داند.
۱۰ ـ لؤلؤ ومرجان ۲۱۵؛ منتهی الآمال ۴۸۳؛ اربعین الحسینیه ۱۵ و۵۷؛ تأملی در نهضت عاشورا ۳۷؛ مقتل جامع ۱/۲۱؛      تحریف شناسی عاشورا وتاریخ امام حسین ۱۹۲؛ مقتل تحقیقی۲۰ . ضمناً در چهار کتاب: بایستگی تحریف زدایی از نهضت ( تألیف محمد صادق مزینانی)، تحریف شناسی و فرهنگ عاشورا ( تألیف سید عبدالمجید ضیایی)، آسیب‌های عزاداری ( تألیف علی آقاجانی) و صدق در مقتل خوانی (تألیف حسین نوری مازندرانی)  نیز به طور مشروح و مستند موارد متعددی از روایت‌های منتخب طریحی را مورد بررسی و نقد قرار داده‌اند؛ همچنان‌که ما نیز در متن کتاب بعضی از این‌گونه گزارشات را نقد کردیم.
۱۱ ـ وقایع الأیام ۲/۵۲۴؛ مقتل جامع ۱/ ۱۲۳؛ مقتل تحقیقی۲۰.
 
۱۲ ـ جواهر الکلام ۱/۲۴۳؛ حماسه حسینی ۲/۱۱۱؛ تحریف شناسی عاشورا وتاریخ امام حسین ۱۷۱؛ مقتل جامع ۱/۲۱؛ مقتل تحقیقی۲۰ . ضمناً در دو کتاب: سیر تحول مقتل نگاری(تألیف محمد جواد صاحبی) و تحریف شناسی و فرهنگ عاشورا ( تألیف سید عبدالمجید ضیایی) مواردی از روایت‌های بی‌سند و ضعیف ناسخ التّواریخ را مورد بررسی و نقد قرار داده است.
 
۱۳ ـ اعیان الشیعه ۲/۸۸؛ الذریعة الی تصانیف الشیعه۲/۲۷۹؛ قصص العلما ۱۰۸؛ کشف الأستار ۳/۴۵۸؛  لؤلؤومرجان ۱۹۰و۱۹۸؛ حماسه حسینی ۱/۵۵؛ تحریف شناسی عاشورا در پرتو امام شناسی ۴۷؛ تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین ۲۷۹؛    مقتل جامع ۱/۱۲۶؛ مقتل تحقیقی۲۰. ضمناً در سه کتاب: تحریف شناسی و فرهنگ عاشورا ( تألیف سید عبدالمجید ضیایی)، تحریفات وعوامل آن ( تألیف شهید مطهّری) و سیر تحول مقتل نگاری (تألیف محمدجواد صاحبی) بطور مشروح و مستند موارد تحریفی اسرار الشهادة نقد شده است.
۱۴ ـ  تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین ۱۷۲؛ مقتل تحقیقی۲۰ .
 
۱۵ ـ لؤلؤ و مرجان ۱۶۳؛ مقتل جامع ۱۱۳ و۱۲۹؛ مقتل تحقیقی۲۰ .
 
۱۶ ـ  تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین ۲۰۶؛ مقتل جامع ۱/۱۲۹؛ مقتل تحقیقی۲۰.
 
۱۷ ـ  تأملی در نهضت عاشورا ۳۸؛ مقتل جامع ۱/۱۳۲؛ مقتل تحقیقی۲۰ .
 
۱۸ ـ  تحقیق درباره اوّل اربعین ۳۸۳؛ تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین ۱۹۲؛ با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه ۱/۳۲۸، ۲/۷۹ و۲۱۱، ۳/۱۴۱؛ مقتل جامع ۱/۱۳۴؛ مقتل تحقیقی۲۱. ضمناً در دوکتاب تحریف شناسی و فرهنگ عاشورا ( تألیف سید عبدالمجید ضیایی) و ریشه یابی تحریف عاشورا ( تألیف محمد صحبتی) مواردی از تحریفات معالی السبطین را مطرح و به طور مشروح نقد و رد کرده‌اند همچنانکه ما نیز در متن کتاب بعضی از مطالب آن را نقد کردیم.
۱۹ ـ  سخنان معظم له در دیدار با روحانیون کهکیلویه و بویر احمد در تاریخ ۱۷/۳/۱۳۷۳ به نقل از کتاب نسیم مبارک عاشورا (۱۵
).